سفارش تبلیغ
صبا ویژن


تودنیای منی اما به دنیا اعتمادی نیست

برگ پاییزی

خداحافظ پایان ثانیه منم

هرجای ساعت ببینم عقربه هاش و میشکونم

حتی نشد واسه یبار من بدیات و خوب کنم

خورشید و کشتم تا دیگه خودم بجاش غروب کنم


نوشته شده در جمعه 91/8/19ساعت 2:2 صبح توسط ( nima yaghoobi نظرات ( ) |

هیچکس تنهائیم را حس نکرد

یه بی نشونم تو این خزون

یه بی قرارم یه نیمه جون

من و از خودت بدون


نوشته شده در جمعه 91/8/12ساعت 2:43 صبح توسط ( nima yaghoobi نظرات ( ) |

آن روز تکه ای از تنهائیم را در کنار غربت چشمانم جا گذاشتم و از احساس قشنگی نوشتم

که ذره ذره جام بلورین زندگی ام را از احساس ناب دوست داشتن پر کرد

و چه کودکانه خوابهای شبانه ام لبریز از پری قصه ها شد

بال شاپرکها را لمس میکنم

تا همیشه نگه دارم این احساس شیشه ای و بوی یاس را...

تو

اما یک شب به آسمان نگاه کردی و هیچ ستاره ای ندیدی

پس بدان

امشب نخواهم خفت که تا بامداد برایت چشمک بزنم تا تک ستاره آسمانت باشم.


نوشته شده در جمعه 91/8/5ساعت 1:29 صبح توسط ( nima yaghoobi نظرات ( ) |


قالب جدید وبلاگ پیچک دات نت